اسد قربان زاده – سال گذشته برای جاوید عباسی فلاح، سال پرباری در عرصه فعالیت های موسیقی بود. انتشار آلبوم «در عاشقی» با صدای او ، برگزاری آئین آواز و نشست تخصصی مرتبط با این هنر در کنار انتشار چندین مقاله تخصصی و حضور در برنامه های مختلف آئین آواز ایرانی در تهران بخشی از فعالیت ها او بود.
هر چند این هنرمند فراهم شدن فضای مساعد برای معرفی بیشتر هنر فاخر آواز را از دغدغه های خود بارها عنوان کرده است و به این فکر می کند که بین مردم و هنر موسیقی و در راس آن آواز پیوندی ناگسستنی برقرار شد.
عباسی فلاح در گفتگو با «شهاب زنجان»، نیم نگاهی به فعالیت های امسال خود می اندازد و با اشاره به اصول یادگیری آواز توسط هنرجویان، از مکتب آواز قزوین و استادش هم یاد می کند:
امسال برای شما به لحاظ فعالیت های هنری چطور سالی بود؟
سال98 به لحاظ هنری برای بنده سال پرباری بود که همراه با انتشار آلبوم و چند اجرا و نگارش چند مقاله بود، ولی متاسفانه با اتفاق های ناگوار و دردناکی هم بود که در جامعه اتفاق افتاد و دل همه ما را به درد آورد که تحملش سخت است و دل آدم را به درد می آورد.
آموزش همیشه یکی از فعالیت های هنری شما در سال های متمادی بوده است. در این باره توضیح دهید.
بنده از سال1378 به تدریس مشغول هستم و این آموزش ها برای خود بنده سرشار از آموزش، تجربه و یادگیری برای خودم بوده است، در این چند سال در مواجهه با هنرجویان مختلف به نکات ظریف و پیچیده ای در آواز و صدا سازی رسیدم که هیچ جا شاید نمی توانستم دست پیدا کنم که جای بسیار بحث دارد و اینکه باعث شد کم کم مجبور شدم، سه تار و تار را به صورت خودآموز و نه حرفه ای یاد بگیرم و در راستای آموزش به هنرجویان که بسیار ضروری است به کار گیرام و مهم این که یادگیری یک ساز برای هر خواننده ای ضروری است. در زمان تدریس تمام تلاشم را می کنم که هر نکته ای را که مفید باشد به هنرجو منتقل کنم، چرا که آموزش آواز مثل خود آواز بسیار پیچیده است و با آموزش ساز بسیار تفاوت دارد.
بنده بیست و دو سال پیش و حتی پس از آن برای یادگیری به تهران رفت و آمد داشتم و این برای یک شهرستانی بسیار مشکل است. یک زمانی برای یک ربع کلاس و تحویل یک گوشه آوازی باید یک روز کامل را همراه با رفت و آمد و هزینه صرف این کار می کردم و استادان به جز آموزش گوشه، هیچ نکته دیگری را نمی گفتند، ولی اکنون آن قدر امکانات و لوازم آموزش پیشرفت کرده است که در کمترین زمان می توان به انواع ردیف های آوازی، متدهای آموزشی در فروشگاه ها و اینترنت دسترسی پیدا کرد.
من سعی می کنم هر آن چه را که در این سال ها با آموزش و تجربه کسب کرده ام به هنرجویان یاد دهم و ادامه کار بستگی به خود هنرجویان دارد که با پشتکار لازم و عاشقانه به جستجو و تکاپو در این عرصه همت گمارند.
استقبال هنرجویان از تداوم دوره های آواز چگونه است؟
خوشبختانه استقبال از موسیقی ملی به لحاظ کمی بسیار زیاد شده، ولی متاسفانه اغلب خانم ها تمایلی به یادگیری آواز را ندارند و بیشتر به یادگیری تصانیف و ترانه ها رغبت دارند. در بین آقایان نیز هم کمتر افرادی هستند که بسیار خوب کار می کنند و امیدوارکننده است که با برخی از آن ها ردیف را کار کردم، ولی همان طوری که عرض کردم باید برای ادامه راه یک سازی را انتخاب و یاد بگیرند.، البته شرایط جامعه هم به گونه ای بوده است که شنیدن آواز را برای مردم سخت کرده است که تحمل گوش کردن آوازهای زیاد را ندارند، به خصوص آوازهایی که در مقایسه با آوازهای نسل قبلی زیبایی، پختگی، لطافت، گرمی، تنوع و …. را ندارد که این موضوع هم جای بسیار بحث دارد.
آیا این افراد تا انتهای دوره های آموزشی با شما هستند؟
همان طوری که عرض کردم چند نفری تا آخر راه با من بوده اند، ولی برای یادگیری تلفیق شعر و موسیقی و مرکب خوانی پیشرفته باید ساز را فرا بگیرند تا این دوره ها را هم در حد بضاعت خویش به آنها آموزش دهم.
چرا بیشتر هنرجویان تاکید بر یادگرفتن شیوه های تصنیف خوانی دارند تا آواز؟ این مساله درباره آقایان صدق می کند یا خانم ها؟
این موضوع بیشتر در خانم ها نمود پیدا می کند، چرا که شرایط به گونه ای شد که خانم ها به کل اجازه فعالیت در زمینه موسیقی را نداشته یا بسیار محدود بودند و این باعث کاهش انگیزه در بین آن ها شد و البته به تازگی در بین آقایان هم این موضوع سرایت کرده است، طوری که خواننده های مشهور ما بدون توانمندی درآواز به سمت تصنیف خوانی روی آورده اند و یک دلیل عمده آن کسب سود و منفعت بیشتر از این راه است و این که آوازهای کنونی آن گونه که شایسته است نتوانستند مخاطبان را جذب خود کنند و توانایی رقابت با آوازهای دوره قبل از خود را نداشتند.
در این بین آواز خوانان توانمند هم اجازه فعالیت پیدا نکردند، بنابراین خواننده ها به سمت تصنیف خوانی پیش رفتند. یک دلیل دیگر بی مهری بزرگترین رسانه ملی به موسیقی ایرانی به خصوص آواز است، چرا که جوانان نسل جدید هر آن چه را می بینند یاد می گیرند و دنبال آن می روند و در هیچ زمان و مکانی آوازهای زیبای دورهای قبلی را نشنیده اند و اصلا اطلاع ندارند که چنین چیزی وجود داشته است و بسیاری با این موسیقی به دلیل عدم وجود آن در تلویزیون و رادیو و مکان های دیگر با آن بیگانه اند و تقصیری ندارند و نمی توان همه تقصیرها را به گردن مردم انداخت و من بیشترین آسیب و تقصیر را از همین ناحیه یعنی عدم توجه صدا و سیما به موسیقی ملی می بینم.
یاد گرفتن آواز بیشتر بر چه مبنایی استوار است؟
پایه و اساس اولیه آواز را ردیف های آوازی که در حکم حروف الفبا و مصالح هستند، تشکیل می دهد حتی مبنای ساختن تصنیف های ماندگار که تاکنون ساخته شده و در اختیار نسل ما هست و ضربی خوانی و … همین ردیف های آوازی است، بنابراین هر کسی در این راه قدم برمی دارد ضروری است که حداقل یک ردیف آوازی و پیش نیاز آواز را یاد بگیرد و مراحل بعدی را پس از آن سپری کند.
خودتان تا چه حدی به صداسازی اعتقاد دارید؟
صحبت در این مورد کار سختی است. صدا و ویژگی های آن موضوع بسیار پیچیده و گسترده ای است که نمی توان آن را در چند جمله بیان کرد، به طور خلاصه عرض کنم که اصطلاح صداسازی چند سال پس از انقلاب توسط برخی افراد مطرح و صحبت های زیادی نیز توسط افراد مختلف در مورد آن شده است، پرواضح است برای هر تخصصی، توانایی، مهارت،تکنیک،پختگی و تجربه لازم است. ساختن صدا نیز برای هر خواننده ای به صورت اصولی و با آموزش صحیح آن ضروری است، ولی نه به آن شیوه ای که توسط این افراد مطرح شد و هم اکنون نیز رایج است، چرا که باعث آسیب بسیار جدی به انواع صداها و از بین رفتن تنوع و رنگ و طبیعت آن ها شد و به نوعی ویژگی های مختص هر صدا را نابود کرد.
ما هیچ خواننده قبل از انقلاب نداریم که به این شیوه صداسازی کرده باشد و اغلب اعتقاد به ساختن صدا در حین آموزش ردیف های آوازی و … داشتند و به همین دلیل است که این صداها هر کدام مشخصات و ویژگی های خاص خودش را دارند.
اگر همه صداهای قبل از انقلاب را در یک جا کنار هم بگذاریم، هیچ صدای مشابهی را در بین آنها نمی توان پیدا کرد و شاهد صداهای رنگارنگ و شخصی مانند یک گلستان آواز هستیم، ولی در دوران پس از انقلاب به جز خواننده هایی که از دوران قبل به این دوران گذر کرده بودند و به جز یکی دو مورد دیگر نمی توان صدای متفاوت را شنید .
این واقعیت انکارناپذیر است که گریبانگیر جامعه موسیقی شده است و دلیلش پیروی از یک شیوه خاص و آن هم انحصاری کردن آن شیوه بوده است و به اصطلاح از یک ماسک صوتی برای خواندن استفاده کرده و بقیه شیوه ها و مکاتب بنا به دلایلی در این میدان یکه تازانه، نتواستند جولان دهند و باز در این میان باید به نقش پررنگ صدا و سیما در وارد کردن این آسیب به بدنه موسیقی اشاره کرد.
اصولا صداسازی دست مایه چیست؟
در هر حال صداسازی حاصل دستکاری انسان در خلقت آفرینش و هستی است و به نظر می رسد هر زمان انسان در این خلقت به خصوص در نحوه خوانندگی در آواز دست برده است، آن را به سمت نابودی کشانده است که هم اکنون اتفاق افتاده است، همان گونه که در نفس گیری نیز باید حالت دم و بازدم مانند نفس گیری یک نوزاد تازه به دنیا آمده، به طور طبیعی انجام شود در خواندن نیز نباید از این موضوع غافل ماند.
با دستکاری در اندام صوتی در واقع خودکشی هنری اتفاق می افتد و به دست خودمان توانایی های خودمان را از بین خواهیم برد و شاهد این هستیم و خواهیم بود که بسیاری از صداها در جای اصلی و طبیعی خود قرار ندارند. همین طور است اصطلاح هایی مانند ماسکی خواندن، در سر خواندن، در سینه خواندن و … که همه این ها پیچیدن نسخه های غلط برای هنرجویان است که باعث سردرگمی آنهـا می شود.
نیاز به توضیح است که در جاهایی نیاز به اصلاح صداهایی هستیم که به طور ذاتی مشـکل دارند یا به واسطه آموزش نادرست دچار مشکل شده اند و یک زمانی است که به همین دلایل هنرجویی صدای خود را عقبترین و حلقی ترین جای حنجره تولید می کند که باعث به وجود آمدن یک صدای ناهنجار و غیرقابل تحمل می شود و یا صدای خود را زیاد پرت می کند و به طور عمد یا بر اثر آموزش نادرست به سمت جلو و بیرون می کشد که امکان کنترل صوتی برایش وجود ندارد .
همین طور موارد دیگر که می بایست در این مواقع اصلاح لازم صورت پذیرد. ساختار حنجره هرشخصی با ساختار صوتی دیگری تفاوت دارد، حال شاید در مواردی شبیه هم نیز باشد و تجویز نسخه مشابه برای همه مناسب نبوده و کار نادرستی است که متاسفانه اتفاق افتاده است.
شما سال های طولانی محضر این استاد آموزش آواز را دنبال کرده اید ، دوست دارم در این بخش مصاحبه اشاره ای به مکتب آواز قزوین و تاثیری که استاد میرزاعلی اکبر خرم قزوینی بر این مکتب و شیوه آوازی آن داشته اند اشاره کنید.
صحبت کردن از مکاتب آوازی مجالی دیگر می طلبد، ولی تا همین حد عرض کنم که مکتب آوازی قزوین اولین مکتب در این حوزه است که متاسفانه بنا به دلایلی در این چند دهه کمرنگ تر شده و مورد بی مهری قرار گرفته است.
اکنون تنها کسی که پرچمدار مکتب آوازی قزوین است استاد میرزا علی اکبر خرم قزوینی است که به نظر بنده از دانشمندان موسیقی و شعر محسوب می شود و احاطه کامل به این مکتب دارد. این استاد همان طوری که جنابعالی می دانید گوشه عزلت گزیده اند و اگر این کار را نمی کردند و اگر در این چند دهه همه این مکاتب اجازه فعالیت داشتند و با بی مهری به آنها نگریسته نمی شد به جرات می توان گفت که استاد خرم کل موسیقی کشور را تحت تاثیر توانایی خود و مکتب قزوین قرار می داد.
مکتب قزوین در مقایسه با سایر مکاتب چه ویژگی های منحصر به فردی دارد؟
همان طوری که تاثیر تصنیف و شعر عارف قزوینی نه تنها در کشور بلکه به خارج از مرزهای ایران رسیده بود، هر مکتبی ویژگی های خاص خودش را به لحاظ ردیف، گویش کلمات،تحریرها، ملودی سازی، جمله بندی و …دارد، ادای واضح کلمات و تحریرهای خاص مکتب قزوین، فراز و فرود مختص این مکتب، مرکب خوانی های منحصر به فرد و … از ویژگی های این مکتب به شمار می رود. امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد که همه مکاتب آوازی و همه شیوه ها و سبک ها و همین طور انواع موسیقی فورکلور بدون محدودیت به مردم و علاقمندان معرفی شوند و از تمامی ابعاد موسیقی ملی که بسیار غنی است و در حال حاضر فقط به یک یا دو بعد آن پرداخته می شود، استفاده شود.
چرا این مکتب آوازی این روزها زیاد شناخته شده نیست و اغلب تمایل به مکتب اصفهان در بین آوازخوانان جوان نمود پیدا کرده است؟
مکتب اصفهان هم با آن وضعیتی که با گذشت زمان پیش آمد، نتوانسته به جایگاه خود دست پیدا کند و حضور آن کمرنگ شد. از طرفی اصفهان یک شهر بسیار بزرگ با هنرمندان بزرگ و زیاد دارد، به طوری که اکنون چندین نفر از شاگردان تاج اصفهانی مشغول به فعالیت، ترویج و آموزش مکتب اصفهان هستند و این می تواند یک ویژگی بسیار مهم و تاثیرگذار باشد، ولی در شهر قزوین تنها کسی که این مکتب را زنده نگه داشته است استاد خرم قزوینی است و آن هم متاسفانه گوشه عزلت اختیار کرده اند.
شما در محضر اساتید مختلف بوده اید، اما بیشترین درس را از مکتب استاد خرم گرفته اید. در اجرای آواز بیشتر به کدام سمت تمایل دارید؟ آیا دوست دارید تلفیقی از آموخته های خودتان و سایر مکاتب را اجرا کنید؟
بنده بیشترین آموزش را نزد استاد خرم دیده ام و تاثیر بسیاری را بر نحوه خواندن بنده گذاشته است و در واقع بیشتر آن چیزی که یاد گرفته ام از ایشان بوده است، هر چند زحمات ایشان را نتوانسته ام، جبران کنم و آن طور که شایسته آموزش و تلاش ایشان است، نتوانسته ام ادا کنم. بنده همیشه در حال یادگیری بوده و هستم و خواهم بود و این موسیقی چیزی نیست که کسی به نهایت آن رسیده باشد، نکته مهم این که سعی می کنم از تمامی این مکاتب و شیوه ها بهره ببرم و در نهایت برداشت خودم را با استفاده از آن چیزی که آموخته ام را ارائه دهم و در این چند سال به نکات بسیار مهمی در آواز رسیده ام که از آنها نیز در اجراهای خود استفاده می کنم که این مطالب را به صورت مقاله ارائه دادم و هر کسی مایل بود می تواند به سایت رسمی بنده مراجعه کرده و مطالعه کند. نکته دیگر این که بنده تاکنون نتوانسته ام از دانش موسیقیایی ام استفاده کنم، یعنی شرایط فراهم نبوده که استفاده کنم و کسی که بتوانم با او همکاری و تبادل نظر داشته و برای تولید کارهایی که در نظرم است، هم فکر و همدل بوده باشم برخورد نکردم.
امسال برگزاری آئین آواز با همکاری انجمن موسیقی استان جزوء برنامه های شما بود که با استقبال خوبی در دو بخش عمومی و تخصصی همراه بود. این قبیل برنامه ها چه میزان در معرفی و شناسایی مکاتب آوازی تاثیر دارد؟
امکان ارائه و معرفی این هنر ارزنده ایرانی نسبت به دهه های قبلی خیلی محدودتر شده است و هر روز این مشکل بیشتر می شود و تنها برنامه هایی که به هنر آواز ایرانی می پردازند، برنامه آیین آواز تهران با مدیریت آقای علی شیرازی است و بررسی و تحلیل آن در یکی دو برنامه رادیویی با تلاش آقای صادق چراغی و آقای ممتاز واحد و …است که با این وضعیت و برنامه های محدود، این نگرانی وجود دارد که آواز ایرانی با آسیب جدی مواجه شود، وقتی در پایتخت این نگرانی وجود دارد، قطعا در شهرستان ها این نگرانی به مراتب بیشتر احساس می شود، در شهرستان ها هم فقط به تدریس در آموزشگاه ها خلاصه می شود، بنابراین جایی برای معرفی این هنر وجود ندارد.
با این وضعیت، بنده وظیفه می دانم که کمترین کاری که این هنر را معرفی کند انجام دهم ، اولین نشست تخصصی با همت و همکاری جنابعالی برگزار شد و دومین نشست را هم در آذرماه امسال با حمایت بسیار خوب انجمن موسیقی استان زنجان و با حضور سه تن از هنرمندان بزرگ کشور ، آقایان میلاد کیایی، قاسم رفعتی و علی شیرازی برگزار کردیم که با استقبال بالایی مواجه بود و قطعا تاثیر گذار بوده است.
کسانی که با این هنر آشنا نبودند یا امکان شنیدن آن را به صورت حضوری نداشتند و تشنه شنیدن این هنر بودند فرصتی شد تا از این برنامه استفاده کنند، چرا که این گونه برنامه ها بیشتر در پایتخت برگزار می شود و شهرها از این برنامه محروم هستند. تاثیر دیگر این که به جز این، هنرمندان و آوازخوانان هم به مردم معرفی شدند و کسانی که در این عرصه فعالیت می کنند و در جاهای دیگر امکان ارائه هنر خود را ندارند، این انگیزه را در آن ها ایجاد خواهد کرد که با رغبت و امید بیشتری کار خود را ادامه دهند و این برنامه در کشور بازتاب مثبتی داشته است.
آیا سال بعد این برنامه ادامه خواهد داشت؟
اگر انجمن موسیقی حمایت کند، بنده حاضرم هر ماه یا حداقل هر فصلی این برنامه را اجرا کنم ، به نظرم نشست بعدی را در اردیبهشت سال 99 برگزار کنیم، البته اگر حمایت مالی صورت نگیرد این برنامه را بدون مهمان از تهران و فقط با هنرمندان و استادان بومی برگزار خواهیم کرد.
از موانع انتشار آلبوم موسیقی برایمان بگویید و این در حالی است که این روزها خوانندگان مطرح کشور نیز انتشار تک آهنگ را بر آلبوم ترجیح داده اند.
موارد متعددی در کاهش تولید آثار صوتی تاثیرگذار است، ولی بزرگترین مانع در تولید و انتشار یک آلبوم، هزینه آن است که باعث می شود کسی تمایلی به سرمایه گذاری در آن نداشته باشد، چرا که فروش و سود آن، جبران هزینه آن را نمی کند و از طرفی گسترش فضاهای باعث کاهش فروش نسخه اصلی آلبوم می شود. تا زمانی که سازمان ها و ارگان های دولتی از این کارها حمایت مالی کرده و به عنوان یک کار فرهنگی- هنری به نام خود ثبت کنند و یک دلیل اینکه خوانندگان آهنگسازان به سمت تولید تک آهنگ روی می آورند، اوضاع همین است. از طرفی هزینه تولید یک تک آهنگ برابر با هزینه یک آلبوم در چند سال پیش است و البته کمیت تولید اهمیت زیادی ندارد کیفیت کار است که تاثیرگذار خواهد بود.
برخی مواقع تولید نشدن یک اثر از تولید شدن آن بهتر است و از وارد شدن آسیب و بیراهه رفتن موسیقی و ذائقه ها جلوگیری می کند. ما اکنون بیشتر از آثار تولید شده قبل از انقلاب استفاده کرده و لذت می بریم در جایی که ملودی ساز و آهنگساز مانند نسل های قبلی نیست و ترانه سرایی وجود ندارد یا آن هایی که از آن دوران در قید حیات هستند، حضور کمرنگی داشته و یا فعالیت نمی کنند انتظاری بهتر از این نمی توان داشت همان بهتر که تولید نشود.
آیا انتشار تک آهنگ به جای آلبوم رسمی نوعی بحران برای انتشار آلبوم تلقی می شود؟
اگر ملاحظه کرده باشید تک آهنگ ها به تصنیف خلاصه می شود و به ندرت شاید تک آهنگی وجود داشته باشد که آواز خوانده شده باشد و این خود یک خیانت و آفت بزرگی است و به مرور باعث تغییر دائقه مردم می شود و یک آفت دیگر اینکه خواننده هایی که آواز و موسیقی ایرانی کار کرده اند خواندن کارهای پاپ یا ترکیبی را در پیش گرفتند و شاید در بیشتر موارد به صورت تک آهنگ باشد.
برای امسال چه برنامه های هنری را خواهد داشت؟
فعالیت های هنری بستگی به شرایط حاکم در کشور و جامعه موسیقی دارد یک بخش بزرگ کار بنده، تحقیق و پژوهش است که در هر صورتی این راه را همیشه ادامه خواهم داد و یک بخش دیگر فعالیت های بنده شامل برگزاری کنسرت و اجرای برنامه است که این بستگی به شرایط مالی و اقتصادی و درخواست آهنگسازان برای برگزاری برنامه است. یک بخش دیگر نیز برگزاری برنامه های عمومی مانند آیین آواز و کارگاه های آموزشی خواهد بود.
حرف آخر؟
خدا را شاکرم که در زمانی زندگی می کنیم که شاهد وجود نازنین تعدادی از استادان بنام و توانمند آواز ایرانی مانند استادان عبدالوهاب شهیدی،ایرج، اکبرگلپا جما وفایی، شجریان، منتشری و … هستم که خدمات بسیار ارزنده ای به موسیقی ایران زمین نموده اند امیدوارم، تنشان سلامت باشد و قدر این عزیزان و خدمات و میراث ارزشمندی که برای دیگران گذاشتند را به نحوی که شایسته آنهاست دانسته و ارج نهیم.
از جنابعالی به عنوان یک انسان فرهنگ دوست و عاشق هنر و موسیقی و از اینکه برای این مصاحبه زحمت کشیدید، بسیار تشکر می کنم و امیدوارم شرایط برای رشد و توسعه کیفی و کمی هنر به خصوص موسیقی ایرانی که مانند یک گوهر دردانه و ارزشمند می درخشد، در تمامی نقاط ایران فراهم شود و موسیقی ایرانی آن طور که شایسته است جایگاه خود را در جامعه و در بین مردم پیدا کند.