نگاهی تاریخی به یکی از مناطق شهر زنجان/میدانگاه سرچشمه

فرج الله داوودی – بخش سوم : مرحوم دکتر صارمی در ادامه خاطرات خود گریزی به مرکز ثقل محله سرچشمه می زند. «از [میدان گاه] سرچشمه بگویم که از فضاهای بسیار فعال محله بود در مرکز این میدان شیر ابی قرار داشت و یکی از قنات های شهر [قنات موسوم به سرچشمه] در آن ظاهر و افتابی می شد به همین دلیل این میدان سرچشمه نام گرفته بود.

میدان سرچشمه

همه اهالی محله اب اشامیدنی خود را از این شیر تامین می کردند. اطراف این میدان را رواقی سرپوشیده احاطه کرده بود که متاسفانه نمی دانم  بعدها به چه دلیل تخریب شد. دکان های کنار این رواق مایحتاج روزانه و هفتگی اهالی را تامین می کردند.» «مغازه های موجود در خیابان سرچشمه نرسیده به دروازه ارک و دور میدان از امیر اشجع (رضا خان اوصانلو) به یادگار مانده است.

فرج الله داوودی

او آن ها را به صورت اجاره در اختیار متقاضان قرار می داد. البته اجاره بهای مغازه ها اهمیت چندانی برای ایشان نداشت و ارزش آن ها فقط به قدری بود که رونق داشته باشند و از کاربری خود به عنوان مغازه خارج نشوند» (جمیلی ابراهیم، اقتصاد زنجان در گذر تاریخ، ص ۷۶) پروین خمسه در باره جزئیات مالکیت دکاکین میدان سرچشمه و ماوقع ثبت رسمی ان ها می نویسد: ۲۶ باب دکان متصل به هم در قسمت شرقی و شمالی و جنوبی میدانگاهی سرچشمه به انضمام سطح میدانگاهی مزبور در ناحیه ۱ زنجان محله سرچشمه به نمرات … از املاک میرزا رضا خان اوصانلو ملقب به امیر اشجع است [بود] (پروین خمسه، نمره ۲۵، سال ۱۳۱۰).

توضیحات نگارنده: در اواسط خیابان طالقانی کنونی میدان کوچکی بود که قنات حاج عبدالحسین زنجانی «سرچشمه» از آن رد می شد. یک کاریز بزرگ که چند پله می خورد و آب شرب ساکنان محله را تامین می کرد. بعدها و به دنبال لوله کشی آب اشامیدنی شهر زنجان اوایل دهه ۴۰ در دوره شهرداری  مرحوم «آقای صفدری»، یک حوض سیمانی آبی رنگ به شکل صدف و یک شیر اب وسط میدان گاه کار گذاشتند. در باب حرفه و پیشه و ارائه خدمات به شهروندان زنجانی و به ویژه به مردم سرچشمه، اندکی بالاتر از میدان گاه سرچشمه، سه دکان نجاری، نقاشی و خیاطی کنار هم قرار داشتند.

صاحب دکان نجاری «حاج آقا ابراهیم صنایع» از معتمدین محله گونیه بود که در این نقطه شهر و میدانگاه سرچشمه کارگاه خراطی و نجاری داشت مدیریت کارگاه نقاشی را آقای «محمود روغنی» در اختیار داشت که دکان وی پاتوق و مرکز تجمع دیگر نقاشان بزرگ شهر زنجان مثل «یحیی خان نصیری» و «حسن اسمعیل زاده» و چند نفر دیگر بود. مغازه خیاطی نیز به نوعی از بهترین دوزندگان شهر محسوب می شد و محل مراجعه کسانی که شیک پوش بودند و کت و شلوارهای از نوع دست دوز به این مغازه سفارش می دادند این مغازه هم از پاتوق های پر رفت و امد محله سرچشمه بود. که جای پای آقا غضنفر سفیدگری نیز در آن دیده می شود. در همان سال ها، مغازه اکبر بقال و یک قهوه خانه و یک باب حمام عمومی به نام حمام رجب در محله مذکور در خدمت اهالی سرچشمه بودند.

مرحوم دکتر صارمی که در کتاب خاطرات خود می نویسد: «مرا به نوستالوژی متهم نکنید ناچارم یاد و خاطره ی این افراد و اماکن را زنده نگه دارم» در ادامه دل نوشته های خود به زوایای مختلف زنجان گریزی می زند و به مجانین و گداهای زنجان و شیطنت های کودکانه و لات ها و لوطی های زنجان، باغات و درشکه رانی و خبازی زنان زنجانی و دسته عزاداری آتقی شریعتی، زمستان های پر برف، عطاری ها، علمای مشهور و به اقلیت ارامنه ساکن زنجان اشاره می کند و یا از پیدایش نشانه های تجدد در زنجان اولین خیابان سازی، اولین سینما، اولین دبیرستان، اولین کارخانه برق و اولین قطار در زنجان وکارخانه کبریت سازی سعادت زنجان و غیرو سخن می گوید که در عین پر نغز و پر مغز بودن به جهت طول کلام و این که ارتباطی با یادداشت پیش رو ندارد لذا از بازگویی ان ها صرف نظر می کنیم.

اولین های زنجان در محله سرچشمه

این محله قدیمی که هنوز هم به نوعی رنگ و بوی تاریخ گذشته را دارد به دلیل سکونت رجال و دیوانیان و ملاکین و الدوله ها و معارف نامدار، به نوعی برخی از اولین های شهر زنجان را (به عنوان مظهر زندگی شهری) در سنوات مختلف تاریخ اجتماعی این ایالت به خود دیده و به یادگار از خود به جای گذاشته است.

اولین ایستگاه تاریخ آتش نشانی ولایت خمسه زنجان (اطفائیه) به دلیل وجود قنات «حاج عبدالحسین تاجر زنجانی» (سرچشمه) و دسترسی مناسب به آب، در سال ۱۳۱۱ و زمان بلدیه «میرزا مجید خان سپهر» تشیل یافته و همانطور که پروین خمسه شرح داده اطفائیه در عمارت حاج وزیر زنجانی (محل اداره شهرداری زنجان) که دارای یک حوض بزرگ سنگی از سنگ های معدن اژدهاتور بوده و اب دایمی ان که از قنات سرچشمه تامین می شده افتتاح شده است.

از دیگر اولین های زنجان که به نوعی ریشه در محله سرچشمه دارد می توان به [اولین الدریسکی، اولین مدرسه، اولین اتومبیل، اولین رادیو، اولین فرستده رادیویی – بیسیم، اولین مرکز تربیت معلم دختران، اولین ستاد ارتش، اولین دبیرستان دخترانه، اولین ورزشکاران حرفه ای و …] اشاره داشت که در سنوات مختلف تاریخی در همین محله اشراف نشین  اتفاق افتاده و از ان ها ردپایی در حافظه ی جمعی باقی مانده است.

بزرگان نقل می کنند که محل استقرار اولین کودکستان در زنجان «محله سر چشمه» بوده است. نزدیک حمام سرچشمه زنجان عمارت اعیانی وزیری قرار داشت که به گفته ی معتمدین شهر،  نخستین کودکستان مدرن آن زمان در بخشی از این محل تاسیس شده بود و رئیس کودکستان «خانم اریادی» بوده و در آن کلاس های اموزش نقاشی و موسیقی دائر بوده و بیشتر فرزندان خردسال کارمندان ارشد دوائر دولتی و یا ثروتمندان شهر راهی این کودکستان می شدند. در همین خصوص نیز شایسته است به احداث اولین مدرسه در محله سرچشمه (۱۲۹۹/ه.ش) که به مدرسه ی توفیق مشهور است اشاره گردد.

خانواده کاووسی ساکن محله سرچشمه، اکثراً به خاطر داشتن سواد اداری و خط خوش به عنوان دبیر و منشی و کاتب در کنار حاکمان و فرماندهان و بزرگان شهر زنجان فعالیت داشتند. دو تن از برادران کاووسی نیز در زمان فرمانداری «اسعدالدوله  سردار» ذوالفقاری در دستگاه حکومتی وی به شغل دبیری و منشیگری و مسئولیت دفتر کار ذوالفقاری مشغول بودند از این رو این القاب (دبیری) را داشتند.

دبیر اسعد که او و برادرش دبیر همایون (حسین خان کاووسی) که در دوره «احمد شاه قاجار» نیز یک دوره شهردار زنجان بود به عنوان نیای کاووسی های زنجان که احتمالا اصالت همدانی داشتند نام برده می شود. در دوره احمد شاه قاجار و پس از پایان جنگ بین الملل اول و اتمام مجاعه (قحطی) دوم و به دنبال تاسیس اولین نهاد بلدیه در زنجان، حسین خان کاووسی (دبیرهمایون) دایی دکتر علی اکبر صارمی مسئول نهاد بلدیه (۲ – ۱۳۰۰) گردید که نخستین شهردار زنجان در دوره احمدشاه بود و در این سال نخستین دارالعجزه (دارالمساکین بعدی) زنجان با مساعدت دبیر همایون شروع به فعالیت کرد.

 با استناد به قرائن و شواهد از دیگر نواوری ها و اولین های شهر زنجان در دوره پهلوی اول، یکی این بود که «رضاخان اصانلو» ملقب به امیر اشجع، که درخیابان طالقانی امروزی و در میدانچه سرچشمه منزل اندرونی و بیرونی داشت، نخستین چراغ برق (موتور برق) زنجان را ایشان نصب کرد.

مردم تماشاگر زنجانی لامپی جلوی عمارت امیر اشجع روشن می شد که به آن الدرسکی می گفتند.  جناب «محمد شکوهی» نوشته است: «در سال ۱۳۱۶ اولین دستگاه گیرنده رادیو نیز، توسط «رضا خان اوصانلو» به زنجان اورده شد که در محله سرچشمه در منزل وی بعد از غروب افتاب موسیقی اذری و برنامه ی باکو را پخش می کرد و جوانان برای شنیدن این امواج صوتی جمع شده و مشتاق بودند.» (شکوهی محمد ، تاریخ شهر و شهرداران زنجان، ص ۱۰۷) و در ضمن او اولین کسی بود که نخستین بار اتومبیل را وارد زنجان کرد. «ابراهیم جمیلی» در این خصوص می نویسد: رضا خان اصانلو (امیر اشجع) کسی بود  که خودرو را که یک دستگاه جیپ قرمز رنگ بود وارد زنجان کرد در ان زمان چون کسی از رانندگی سررشته ای نداشت یک راننده روسی داشت که در سفرهای تهران و با لعکس ملازم ایشان بود. (جمیلی ابراهیم، اقتصاد زنجان در گذر تاریخ، ص ۷۶)

در سال ۱۳۰۳/ه.ش، وزارت جنگ سابق مقدمات استفاده از بی‌سیم را فراهم کرد. در سال ۱۳۰۵ بی‌سیم به ایران وارد گردید. از سال ۱۳۱۱ موسسات بی‌سیم توسعه‌ پیدا کردند که نهایتاً به ایجاد رادیو منتهی شد. اولین بار پخش ازمایشی رادیو زنجان در روز ۲۴ اسفند ۱۳۵۶ با کادر ۵ نفره اغاز به کار کرده است.   

 مرحوم اقای «اسد الله جمالی» در باره ورود اولین سیستم فرستنده رادیویی ( بیسیم در زنجان) می گوید: در سال ۱۳۳۶ شمسی برابر طرح ۵ ساله ارتش ، سپاه ۲ در زنجان تشکیل گردید و ستاد این سپاه در عمارت ملکی مرحوم وزیری (حاج وزیر مشیرالممالک) در محل سرچشمه زنجان بود [دفاتر اصلی ستاد در اتاق های روی دالان التی حاج وزیر قرار داشت] و پیش از انتقال سپاه ۲ به کرمانشاه فرستنده ای با بردی به شعاع تقریبی ۱ کیلومتر در ساختمان ستاد سپاه (عمارت وزیری) نصب شده بود و فعالیت داشت برنامه اصلی و جالب این فرستنده شعر و ادب و مشاعره بود که توسط [مرحوم] علی هشترودی، رئیس سابق دبیرستان محمد منتظری (صدرجهان) و استاد فعلی [سابق] رشته ادبیات در دانشگاه زنجان در دفتر دبیرستان مذکور جهت پخش از فرستنده بر روی نوار ضبط می شد و این فرستنده گهگاهی اخبار زنجان و مصاحبه و رویدادهای ورزشی شهر زنجان را پخش می کرد. (جمالی سید اسدالله، تاریخ ورزش زنجان، صص ۲۶۵ – ۲۶۴)

همچنین، خانواده «مستشیرالدوله وزیری» که از اشراف محله سرچشمه بودند در همین محله و درکوچه مستشیری (تکیه اسد الله بیک)، نخستین حمام نمره (دوشی) زنجان را بنیان گذاری کردند. (پروین خمسه، شماره ۱۲، فروردین ماه ۱۳۱۰) «دکتر خالقی مقدم» در نشریه امید زنجان نوشته است:« … هم چنین خانواده مستشیری ها که حمامی قدیمی نیز داشتند که این حمام نیز تخریب و مجدداً به شکل جدید و حمام خصوصی بازسازی شده درامد و امروزه به نام گرمابه خصوصی «انصاری» از ان یاد می شود». (امید زنجان شماره ۳۵، چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۷۴) .حمام انصاری با درب آهنی بزرگ به رنگ ابی با شیشه های رنگی با سالن انتظار مجزا برای خانم ها و اقایان به مدیریت «رسول انصاری»، (اوایل انقلاب) و سپس پسران او تا اواسط دهه ۸۰  اداره می شد الان بیش از یک دهه است که  اپارتمان سازی شده است. زمانی این گرمابه به مناسبت استفاده سربازان وظیفه در بعد از ظهر روزهای پنج شنبه هر هفته، بیشتر به یک پادگان نظامی شباهت پیدا می کرد.

روایت اولین الدرسکی (چراغ برق) در سرچشمه

از جمله جاذبه ها و حکایت های شیرین و خنده داری که در محله سرچشمه حد فاصل عمارت «امیر اشجع اصانلو» و عمارت اسعدالدوله سردار  «ذوالفقاری» اتفاق افتاده و معمرین زنجانی به مناسبت های مختلف از آن یاد می کنند فعالیت شامگاهی مولدی کوچک از آن یکی از اعیان و رجال معروف زنجان بوده که ظاهرا با زغال سنگ کار می کرد. امیر اشجع در ان برهه توانسته بود با وارد کردن یکی از مظاهر زندگی شهری (مولد برق) بخشی از منزل اعیانی خود و هم چنین قسمتی از محله اشراف نشین سرچشمه زنجان و همچنین میدان گاه سرچشمه را روشن کند و خلائق نیز کرور کرور  شام گاهان جهت تماشا به این محل رهسپار می شدند.

بسیاری از معتمدین شهر زنجان، از این واقعه، به عنوان مبدا تاریخ ورود برق به ولایت خمسه زنجان یاد می کنند، تفصیل امر این که، در زمان بلدیه «علی اکبر توفیقی»، (۹ – ۱۳۰۴خورشیدی)، یکی از سرمایه داران معروف زنجانی به نام موسی حسام نظام (رضاخان اصانلو) ملقب به امیر اشجع (فرزند مهدی خان  1226 – ۱۳۴۰/ه .ش، متوفی در سن ۱۱۴ سالگی درتهران) نخستین کسی بود که یک دستگاه موتور مولد برق خانوادگی را وارد زنجان کرد که در واقع از ان،  به عنوان اولین چراغ برق الدرسکی (الکترسیته) در زنجان نام برده می شود.

در طول تاریخ ورود برق به ایران و در نتیجه به شهرهای مختلف، اولین لامپ ها منازل ثروتمندان و افراد سرشناس شهر ها را روشن می کردند و به همین جهت دیدن لامپ های روشن و تلاش کارگران و متصدیان برای راه اندازی و روشن کردن مولدهای برق در شهرهای مختلف و از جمله در زنجان، از جمله سرگرمی ها و تفریحات مردم به حساب می آمد. تا سال ها مولدهای کوچک عمدتاً وابسته به بخش خصوصی بوده و بخشی از نیازهای روشنایی را در ساعاتی از شب تأمین می کردند و افراد ثروتمند با وارد کردن مولدهای برق، روشنایی عمارت خود و مناطقی از پیرامون خود را تأمین می نمودند.

 اما نکته طنز این حکایت در این بوده است که «در آن زمان عده ای از اهالی زنجان، به هنگام غروب خورشید و به خصوص روزهای جمعه در مقابل عمارت امیر اشجع واقع درمحله سرچشمه و عده ی دیگر در مقابل منزل و دیوانخانه ذوالفقاری واقع در کوچه ی سردار  و یا «ارمنی لر کوچه سی» جمع می شدند و لامپی را که در مقابل این منازل روشن می شد تماشا می کردند و به آن در اصطلاح محلی «الدرسکی» می گفتند. این تعداد که به دو دسته تقسیم می شدند، ‌هنگام  روشن شدن لامپ ها فریاد می کشیدند و می گفتند « قیزاردی – روشن شد» یعنی می خواستند ببینند که لامپ کدامیک از این دو منزل زودتر روشن می شود. در این هنگام فریادها و هوراها هم زمان به آسمان بلند می شد. یعنی لامپ های هر دو عمارت در یک زمان روشن می شد. البته واضح است که برق این دو خانه از یک موتور تأمین می شد !! مردم آن دوره به همدیگر می گفتند که امیر اشجع دستگاهی آورده که نیاز به نفت و سایر سوخت ها ندارد.» (با اضافات و تلخیص، برگرفته از یادداشت عبدالعزیز قائمی، فصلنامه فرهنگ زنجان، ش ۴۰، بهار ۹۳)

دالان التی سی (دالان حاج وزیر زنجانی)

از بناهای قدیمی با محوریت تاریخ دوران قاجاریه و مشروطه و یا دوره پهلوی اول که روزگاری در محله سرچشمه جاخوش کرده بودند، می‌توان از عمارت اربابی ذوالفقاری و منزل حسن خان خدیوی (ناصر نظام) و عمارت و باغ حکومتی مالیه (دیوان استیفاء) و منزل میرزا علی اصغر خان مشیر الممالک (حاج وزیر زنجانی) و عمارت های محمد ذوالفقاری (اعظام السلطنه) و حمید خان و مصطفی خان ذوالفقاری و اجودان باشی، سید باقر خان امجدی (امجد نظام) و حبیب الله خان اعتماد امین (اعتمادالدوله) و حسین خان کاووسی (دبیر همایون)، رضا خان اصانلو (امیراشجع) و یا منزل میرزا علی اکبر خان قلی قیسالو مبارز مشروطه (تکیه اکبریه) نام برد که تعدادی از این بناها، در گذر تاریخ تخریب و شماری بازسازی و یا نوسازی و یا تغییر کاربری در ان ها صورت گرفته است.

حاج میرزا علی اصغرخان مشیرالممالک زنجانی معروف به «حاجی وزیر» (۱۳۴۳- ۱۲۷۵/ ه.ق) نامی آشنا در بین رجال و تاریخ و ادبیات معاصر زنجان می باشد تولد و فوت ایشان در شهر زنجان اتفاق افتاده است پدرش مرحوم «حاج میرزا محمدحسین خان وزیر»، (۱۳۰۱- ۱۲۴۲ه.ق) که این خود در زمان «ناصرالدین شاه قاجار» در زنجان سمت وزارت و پیشکاری خمسه را داشته و نیز در چند ولایت ایران حکمران بوده است. مادر حاج وزیر دختر «حاجی نصرالله شیخ الاسلام زنجان » از روحانیون مشهور (دوره ی قاجار) و از خاندان ضیایی بوده است. جد وی نیز «میرزا عباسعلی تفرشی» بوده که از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به زنجان امده و مدتی  در دوران «عبدالله میرزا دارا» پیشکار مالیه خمسه و سمت وزارت داشته است. «میرزا علی اصغرخان مشیرالممالک» اغلب اوقات معاون و پیشکار حکومت خمسه زنجان بوده و به همین دلیل بمانند پدرش لقب وزیر داشته است و در میان مردم نیز به حاجی وزیر مشهور بوده است. دو اثر با ارزش از حاج وزیر برجای مانده که تاکنون زیر چاپ نرفته است: ۱- زندگینامه و خاطرات حاج وزیر ۲- فصول خمسه در تاریخ خمسه

از این خاندان تا چند سال پیش، مقابل منزل «حاج میرزا علی اکبر نهاوندی»، معمار رختشوی خانه زنجان و درست جلوی مدرسه توفیقی و هم چنین نزدیک اولین عکاسخانه شهر زنجان (تیمور عکاس) یک بنای تاریخی و در واقع یک یادمان از دست رفته موسوم به (عمارت حاج وزیر) در محله تحت حوزه سرچشمه یعنی دالان التی سی (خیابان طالقانی) باقی مانده بود که به عنوان نمادی از تاریخ مفصل زنجان حداقل در دوره ی یکصد و پنجاه سال اخیر مورد توجه بود. این خانه قدیمی در سال ۱۲۸۹ /ه.ق به فرمان حاجی وزیر ساخته شده بود. ایشان به همراهی ۳ برادر خود به نام های «میرزا محمود مشیرالحضور» و «میرزا احمد فخیم الملک» و «میرزا علی اکبرخان مستشارالدیوان وزیری» در این عمارت اعیانی سکونت داشتند.

این عمارت تاریخی در ردیف بناهایی از نوع اندرونی و بیرونی بوده که مخصوص متمولین و خانواده های وابسته  به حکومت محلی بوده است. در طول سال های متمادی این بنای کهن،  محل اتراق و رفت و امد سیاسیون قجری و پهلوی بوده و مدتی نیز به عنوان مرکز اصلی سپاه (ستاد سپاه دو ارتش) با شرکت افسران ایرانی و مستشاران امریکایی مورد استفاده قرار گرفته است.

«در حالت کلی، مجموعه عمارت وزیری ها از دو بخش تشکیل یافته بود که در حد فاصل ان ها معبر نیمه خصوصی موسوم به دالان التی (زیر دالانی – زیرگذری) دالان حاج وزیر قرار داشت که ان دو قسمت موصوف از طریق سقف معبر مذکور (دالان) که چند اطاق روی ان قرار گرفته بود به یکدیگر مرتبط می گردید. این پدیده معماری که ((ساباط)) نامیده می شود در شهر زنجان سابقه متعدد و طولانی داشته است.

شایان ذکر است که این عنصر معماری و شهر سازی در هنگام حملات نظامی و هجوم بیگانه به منظور مرتبط نمودن قسمت های مختلف بناها به یکدیگر مورد استفاده ساکنین قرار می گرفته بدون این که برای ارتباط از معابر عمومی استفاده شود.

مضافاً بر این که به لحاظ کوتاه بودن سقف این معبر(دالان)، عبور سواره نظام غیر ممکن می گشته و نهایت موجب توقف سواره نظام و سرکوبی دشمن در این محل حساس شهری می شده است. این ساباط در سال های اوایل پیروزی انقلاب ضمن ایجاد خیابان موسوم به ۷ تیر امروزی تخریب شد و چند سال پیش نیز تمامی مستحدثات خانه وزیری ها جهت ایجاد پایانه برای اتوبوس های درون شهری شرکت واحد به کلی خراب و از بین رفت.» (نقل به اختصار و حذف و تلفیق و با اضافات، فرهنگ زنجان ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان، ش مسلسل ۲۴ و ۲۳، ص ۲۲، پائیز و زمستان ۱۳۸۴)

این دالان در حکم یک معبر نیمه خصوصی موسوم به «دالان حاج وزیر» بود. قسمتی از اتاق های عمارت حاج وزیر روی دالان التی قرار داشت.. زیر گذری به عرض ۴ متر و ارتفاع ۳ متر و نیمه تاریک و مسقف با «تیر و تخته» سطح سنگ فرش شده و با دیوارهای کاهگلی «با طاقچه های بیضی شکل» به طول تقریبی ۴۰ – ۳۵ متر، چسبیده به کوچه «ناصرنظام – ۷تیر» و درست روبروی مدرسه توفیق که خیابان طالقانی (ذوالفقاری) را به محله و میدانگاه سرچشمه و کوچه مستشیرالدوله متصل می کرد.

داخل دالان دو در ورودی با پله های اجری قرار داشت که راه ورود به اتاق های روی دالان بود. درب ورودی دبیرستان «دخترانه شاهدخت» که مالکیت ان متعلق به خاندان وزیری ها بود نیز رو به دهنه ی شرقی همین دالان باز می شد. این گذرگاه «سابات – ساباط» با خنکای تابستانی و نمای زیبایی که داشت از سازه های منحصر به فرد و از جاهای دیدنی زنجان قدیم بود.

 مرحوم «غضنفر سفیدگری» که ید طولانی در اطلاعات میدانی و بازخوانی و بازکاوی تاریخ و ادبیات شفاهی زنجان داشت می گفت: وقتی که در اواخر دهه ۳۰ سپاه دو ارتش به زنجان امد و مرکز ستاد در اتاق های روی دالان وزیری مستقر شد پرچم هایی در ورودی این دالان دراز نصب شد و چراغ هایی در ان به صورت ۲۴ ساعته روشن شدند و دیگر ان فضای تاریک دالان روشن روشن شده بود و دو سرباز ایرانی و امریکایی، نگهبانی درهای ورود به ستاد را از داخل دالان بر عهده داشتند …

بعدها قد کشیدم بزرگ شدم و تقاضای گواهینامه شوفری کردم … افسر راهنمایی من را جهت ازمایش رانندگی و اخذ تصدیق اتومبیل از همین دالان کم عرض عبور داد و من هم با موفقیت اما به سختی از دهنه شرقی دالان با ماشین وارد و از دهنه ی غربی ان خارج شدم.  خدایش بیامرزد.

شهاب زنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

ستاره پرفروغ آسمان علم ایران باز هم خوش درخشید

پ فوریه 11 , 2021
در سی‌و‌چهارمین جشنواره بین‌المللی خوارزمی دکتر یوسف ثبوتی، بنیانگذار دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان و از چهره های ماندگار علم فیزیک کشور به عنوان برگزیده ویژه معرفی شدند. دکتر یوسف ثبوتی با طرح «نقش ماندگار در توسعه آموزش و پژوهش» موفق به کسب این رتبه شدند و از ایشان […]
فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس