دکتر حسین قریب -در بسیاری از نقاط جهان، دولتها با معمای پیچیده توازن اشتغالزایی و رشد اقتصادی روبهرو هستند. اگرچه بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸ و افت ناگهانی GDP در سال ۲۰۱۰ در جهان، رشد اقتصادی(GDP) تا حدودی بهبود یافت (حداقل تا قبل از شیوع کرونا) اما بهطور نمونه با رصد سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ میبینیم که رشد اقتصاد جهانی ۷/ ۲درصد افزایش یافته ولی اشتغالزایی جهانی در طی همان زمان فقط ۳/ ۱درصد در سال رشد داشته است.
اما سوال اینجاست که چه اتفاقی برای اقتصاد جهان رخ داده است که با وجود افزایش GDP و ثروتآفرینی بیشتر اشتغالزایی به همان میزان افزایش نیافته است و از همه مهمتر آنکه این اشتغال به مراتب دچار توزیع ناعادلانهتری نیز شده است. بهطور مثال کشوری مانند آلمان کمبود نیروی متخصص برای کسب و کارهای فناورانه خود دارد و از سایر کشورهای دنیا نیروهای متخصص جذب میکند اما کشوری مانند ایران در بهکارگیری نیروهای متخصص خود نیز تا حدود زیادی ناتوان بوده و اکثر این نیروهای متخصص را که جزو نخبگان و منابع کشور هستند، از دست میدهد. پاسخ این موارد را میتوان در یک موضوع یافت و آن ظهور جریانهای فناورانه است.
روند رشد اقتصادی و اشتغالزایی در جهان
مطابق آمار بانک جهانی حجم تولید ناخالص ملی جهان از ۱۱ تریلیون دلار در سال ۱۹۶۰به ۸۳ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۸ رشد داشته است. تنها در سال ۲۰۱۰ بوده که GDP جهان با کاهش یک تریلیون دلاری روبهرو بوده است که در سال ۲۰۱۱ با رشد خیلی زیاد دوباره روند رشد را ادامه داده است.با وجود رشد GDP در جهان اما مطابق آمارهایی که سازمانهایی نظیر سازمان بینالمللی کار (International Labor Organization) ارائه میدهند، میزان بیکاری در جهان در حال رشد است. کشورهایی که میزان رشد شرکتهای فناوری محور در آنها کمتر بوده به مراتب سهم بالاتری در بیکاری داشتهاند و در این توزیع ناعادلانه فشار بیشتری را تحمل میکنند.
بدون شک شکلگیری جریانهای فناوری مهم مانند اینترنت اشیا (Internet of Things)، هوش مصنوعی (Artificial Intelligence)، محاسبات ابری (Cloud Computing) و ساختارهای کلان داده (Big Data) اثرات عمیقی بر تمامی ارکان جوامع امروزی نهاده است بهطوریکه تمامی این آثار زمینهساز انقلاب صنعتی چهارم شدهاند که روندهای تاثیرگذار این انقلاب به گفته بسیاری از متفکران هنوز جهان را بهطور کامل فرا نگرفته است. رویکرد مشترکی که در عمده این فناوریها دیده میشود نگرش پلتفرمی بوده که مزیت مقیاسپذیری را برای این کسب و کارها به همراه میآورد.
به عبارتی این کسبوکارها به لحاظ ماهیت فناورانهای که دارند به راحتی مقیاس میپذیرند و میتوانند در بازارهای جهانی مشتریان نهایی خود را با هزینه بسیار پایین افزایش دهند و بالطبع ثروتآفرینی بیشتری نیز داشته باشند.
یکی از موضوعاتی که این جریانهای فناورانه را با وجود ثروتآفرینی بالا به شدت در این عصر متحول کرده حوزه اشتغالزایی است. این تحولات حاکی از آن هستند که بازدههای ناشی از دانش تجمیع شده (Return on accumulated knowledge) آنچنان میتوانند زیاد باشند که بدون نیاز به منابع انسانی فراوان و با تکیه بر تکنولوژیهای فناورانه و با داشتن ویژگی مقیاسپذیری که ذکر شد حجم عظیمی از ثروت را ایجاد کنند. ثروتی که بیش از هر چیز محصول توسعه و بهکارگیری نوآوریهای فناورانه است. در این عصر، ما شاهد ظهور کسب وکارهایی هستیم که به رغم اندازه بسیار کوچک خود، سالانه حجم عظیمی از ارزش را ایجاد میکنند.
همانطور که ملاحظه شد شرکتهای فناور با سرعت نمایی در حال رشد هستند و در نتیجه این رشد نمایی تغییراتی را در سایر اکوسیستمها ایجاد میکنند. با در نظر گرفتن این تغییر در عرصه کسب و کارها، میتوان رابطه اشتغالزایی و ثروتآفرینی این کسبوکارها را در چهار گروه به ترتیب زیر تقسیمبندی کرد.
گروه A: این گروه شامل کسب وکارهایی میشود که در هر دو مولفه اشتغالزایی و ثروتآفرینی نمره بالایی دارند. بیشترکسب و کارهای حوزه مخابرات، تجهیزات الکترونیکی و پزشکی و خودرو از این دسته هستند و از شرکتهای موفق این حوزه میتوان اپل، اینتل، سامسونگ، هوآوی و تویوتا را که عمدتا در حوزه تولید فعالیت دارند نام برد. آمازون را هم که در حوزه خدمات فعال است میتوان در این زمره قرار داد.
مطالعه موردی – شرکت اینتل
شرکت اینتل در سال ۱۹۶۸ توسط رابرت نویس و گوردون مور تاسیس شد و در حال حاضر یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری، پردازندهها و تجهیزات مخابراتی است. دفتر مرکزی این شرکت در شهر سانتا کلارای کالیفرنیا قرار دارد و سهام آن در سال۱۹۷۱ در بازار بورس نزدک عرضه اولیه شد. شرکت اینتل جزئی از میانگین صنعتی داو جونز بهشمار میآید. اینتل بهعنوان مخترع پردازندههای x۸۶ در جهان شناخته میشود؛ پردازندههایی که در اکثر کامپیوترهای شخصی در دنیای امروز استفاده میشوند. از شرکتهای بزرگی که مشتریان اصلی اینتل هستند میتوان به اپل، لنوو، اچپی و دل اشاره کرد.
این شرکت در زمینه تولید دیگر قطعات کامپیوتر از حافظههای جانبی تا تجهیزات شبکه نیز فعالیت دارد. این شرکت در حال حاضر بهعنوان دومین تولیدکننده بزرگ پردازنده در جهان و دومین شرکت باارزش این صنعت شناخته میشود. در حال حاضر، سامسونگ جایگاه اول را از آمریکاییها ربوده است. بزرگترین کارخانه تولیدی اینتل در واشنگتن اورگون واقع است که تنها این کارخانه بیش از ۲۰ هزار کارمند دارد. این شرکت در کشورهای متعددی از جمله چین، کاستاریکا، مالزی، ایرلند، هند، روسیه، آرژانتین و ویتنام، کارخانه تولیدی دارد که قاعدتا پرسنل این کارخانهها نیز به این تعداد اضافه میشوند.
طبق آخرین گزارشهای منتشرشده، درآمد این شرکت در سال ۲۰۱۸ حدود ۷۰ میلیارد دلار بوده و سود خالص آنها حدود ۲۳ میلیارد دلار گزارش شده است. این شرکت در حال حاضر حدود ۱۰۶ هزار کارمند دارد و شرکتهای بزرگی همچون Mobileye،McAfee،Here و Wind River Systems بهعنوان زیرمجموعه آن فعالیت میکنند. همانطور که مشاهده میشود این شرکت ارزش آفرینی بالایی داشته و در کنار آن اشتغالزایی بالایی نیز دارد و در ردیف گروه A قرار میگیرد.
مطالعه موردی – شرکت سامسونگ
شرکت سامسونگ یک شرکت ارائهدهنده گوشیهای هوشمند، تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی است که توسط لی بیونگ چول در سئول کرهجنوبی تاسیس و در سال ۲۰۰۳ در بورس کرهجنوبی عرضه اولیه شد. گروه سامسونگ فعالیت خود را در واقع از سال ۱۹۳۸ با عنوان یک شرکت بازرگانی آغاز کرد و بیشترین حجم کاری خود را بر صادرات ماهی، میوه و سبزی به چین قرار داد.
طی یک دهه، با رشدی بسیار سریع، سامسونگ به یکی از ۱۰ شرکت بزرگ کره تبدیل شد. در سال ۱۹۶۹ شرکت سامسونگ الکترونیک بهعنوان یک شرکت تابعه در گروه سامسونگ متولد شد. این شرکت در دهه ۱۹۷۰ با سرمایهگذاری در صنایع سنگین، صنایع شیمیایی و پتروشیمی و کشتیسازی، راه صنعتی شدن را در پیش گرفت. در سال ۱۹۷۳ دومین برنامه ۵ ساله مدیریت این شرکت اعلام و گذار از مرحله تولید و تجارت مواد اولیه به ساخت محصول نهایی، هدف اصلی این گروه اعلام شد.
در دهه ۱۹۷۰ شرکت سامسونگ آنچنان توسعه پیدا کرد که شرکتهای صنایع سنگین، پتروشیمی، کشتیسازی و ابزارهای دقیق سامسونگ یکی پس از دیگری تاسیس شدند و اولین صادرات صنایع الکترونیک این گروه نیز از سوی سامسونگ الکترونیک صورت گرفت. محصولات این شرکت در دهه ۱۹۸۰ توانستند به بازارهای جهانی راه یابند.
در سال ۱۹۸۷ با درگذشت لی بیونگچول، پسر او لی کانهی مدیریت گروه را برعهده گرفت. لی کانهی یک سال بعد برنامه توسعه دوم گروه سامسونگ را در شرکت به راه انداخت. این برنامه شامل تجدید ساختار کسبوکار قدیمی و تبدیل شرکت به یکی از ۵ شرکت برتر الکترونیک در کلاس جهانی بود. اوایل دهه ۱۹۹۰ را میتوان دوران مدیریت نوین در سامسونگ دانست. در این دوران شعار «اول کیفیت» انتخاب و بر اساس این شعار، تبلیغات گستردهای شروع شد. در این دوره، ۱۷ محصول مختلف نظیر نمایشگرهای رایانه و … در بازار جهانی تولید شد و برخی از آنها نظیر نمایشگرهای السیدی به مقام اول جهانی دست یافت.
همزمان، علاوه بر جهتگیری به سمت تولید محصول با کیفیت، تخصص و دانش کارکنان نیز مورد توجه قرار گرفت. از ابتدای قرن بیستویکم، حرکت به سمت دوران دیجیتال برای این شرکت تشدید شد، بهگونهای که به سرعت در حوزههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات محصولات متنوعی عرضه میشوند. تعداد کارکنان شرکت سامسونگ بیش از ۴۲۷هزار نفر است که در سراسر جهان گسترده هستند.
این شرکت در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲۱۰ میلیارد دلار درآمد داشته و سود خالص آن حدود ۲۷ میلیارد دلار بوده است. همانگونه که دیده میشود شرکت سامسونگ در زمره شرکتهای گروه A قرار میگیرد و در کنار ارزشآفرینی بالا، اشتغالزایی بالایی نیز دارد.
مطالعه موردی – شرکت تویوتا
شرکت خودروسازی تویوتا بهطور رسمی در سال ۱۹۳۷ در کشور ژاپن راهاندازی شد و در حال حاضر به بیش از ۱۷۰ کشور دنیا خودرو صادر میکند.
این شرکت در سال ۱۹۷۸ در بورس نیویورک عرضه اولیه شد و در حال حاضر ارزشی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارد. ریشههای تاسیس شرکت خودروسازی تویوتا، به سال ۱۹۲۶ بازمیگردد که ساکیشی تویودا، اقدام به راهاندازی شرکت صنایع تویوتا کرد. پیشینه این شرکت که در صنعت نساجی فعالیت میکرد نیز به ابتدای قرن بیستم بازمیگردد که بهعنوان یک کارخانه ریسندگی فعالیت میکرد.
ساکیشی تویودا که سالها همچون پدرش به فروش فرش اشتغال داشت، این کارخانه را راهانداخته بود و در سال ۱۸۹۴ یک ماشین بافندگی صنعتی نیز ابداع کرده و ساخته بود. ساکیشی در سال ۱۹۲۴ نوع تماماتوماتیک این دستگاه را ساخت و دو سال بعد کارخانه اتوماتیک ریسندگی تویوتا، تحت نام صنایع تویوتا پا به عرصه وجود نهاد. کیشیرو تویودا پسر او که در سال ۱۹۲۹ در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو فارغالتحصیل شده بود، در کارخانه پدر مشغول به کار شد، اما همه توجه او صرف ساخت موتور اتومبیل شد.
در سال ۱۹۲۹ موافقتنامهای با شرکت برادران پلات از انگلستان در ماشینآلات صنعتی ریسندگی و بافندگی به امضا رسید. بر اساس این توافقنامه حق تولید و فروش دستگاههای اتوماتیک بافندگی به کشورهایی غیر از ژاپن نیز (مثل چین و آمریکا) در قبال۱۰۰ هزار پوند داده میشد که در پی آن کیشیرو رهسپار ایالات متحده آمریکا شد. البته کیشیرو از این سفر اهداف دیگری نیز داشت. در زمان انجام مذاکرات با برادران پلات، مجذوب اتومبیلها در غرب شد.
در این سفر بود که او تصمیم خود را برای ورود به صنعت خودرو گرفت. در سال ۱۹۳۰ کیشیرو تحقیق بر روی موتورهای گازوئیلی را آغاز کرد. کیشیرو در مورد برنامه آینده خود با رئیس شرکت، ریسابورو مشورت کرد. ریسابورو در ابتدا بسیار محتاط بود و فریادهای اعتراض از داخل و خارج کمپانی بلند شد، اما کیشیرو بر تصمیم خود پافشاری میکرد و عقیده داشت که این تجارت برای کمپانی سودمند خواهد بود و از همه مهمتر دولت نیز آشکارا برای سیاستگذاری پیشبرد صنایع اتومبیل در تلاش بود. طولی نکشید که ریسابورو موافقت کرد و کیشیرو دپارتمان اتومبیل را در سال ۱۹۳۳ در قسمت کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر، راهاندازی کرد. هدف او تولید اتومبیلهای باکیفیت متناسب با شرایط ژاپن بود، در حالیکه نکات مثبت اتومبیلهای خارجی را نیز در نظر داشت. در سال ۱۹۳۵ اولین کارخانه خودروسازی تویوتا، آغاز به کار کرد و سال بعد، لوگوی تویودا به تویوتا تغییر یافت. یک سال بعد، یعنی ۱۹۳۷ شرکت تویوتاموتور بهطور رسمی افتتاح شد. به این ترتیب یکی از موفقترین کارخانههای ریسندگی ژاپن، در بین دو جنگ جهانی با تغییر گرایش، به کارخانه خودروسازی تبدیل شد. تلاش و همت کیشیرو تویودا باعث شد که از دل کارخانه پدر، کارخانهای جدید تاسیس شود. در ابتدا خود کیشیرو بهعنوان قائممقام شرکت جدید عمل میکرد که در سال ۱۹۴۱ بهعنوان مدیرعامل، مشغول به کار شد. بلافاصله پس از راهافتادن شرکت جدید، اصول مدیریتی نوینی در روش مدیریت و اداره کارخانه به کار گرفته شد. در سال ۱۹۳۸ سیستم JIT عملیاتی شد. دو سال بعد، موسسه تحقیقاتی تویوتا افتتاح شد. سال ۱۹۵۱ سیستم پیشنهاد ایدههای خلاق در تویوتا فعال شد. ۱۹۷۳ مرکز طراحی و سال بعد نیز مرکز آموزش تویوتا، توسط کیشیرو راهاندازی شد.
گروه B: این گروه شامل کسب وکارهایی میشود که نمره مولفه اشتغالزایی آنها کم است ولی نمره ثروتآفرینی بالایی دارند، بیشترکسب و کارهای حوزهIT که توانستهاند از مزیت پلتفرمی استفاده کنند و مقیاسپذیری خوبی در جهان داشته باشند نظیر شرکتهای واتساپ و اسکایپ که در حوزه خدمات فعالیت دارند، به این دسته تعلق دارند.
مطالعه موردی واتساپ
شرکت واتساپ ارائهدهنده بزرگترین پلتفرم پیامرسان دنیا با بیش از ۵ میلیارد کاربر است که در سال ۲۰۰۹ در آمریکا راهاندازی شد و دفتر مرکزی آن در سانفرانسیسکو است. این شرکت توسط جان کوم و برایان اکتوون راهاندازی شد و در سال ۲۰۱۴ به مبلغ ۱۹ میلیارد دلار توسط فیسبوک خریداری شد. بهطور کلی واتساپ راهی برای فرستادن پیامهای متنی از طریق اینترنت در اختیار کاربران خود میگذارد که هزینه نسبتا بالای سرویس پیام کوتاه شبکههای مخابراتی را دور میزند. واتساپ در ظاهر یک اپلیکیشن ساده است، اما به یک نیاز اساسی کاربران پاسخ داد و توانست پاسخی باشد برای یک چالش مهم ارتباطی بین کاربران. اپلیکیشن واتساپ میتوانست در مناطقی که با وجود پهنای باند محدود، نیاز زیادی برای ارتباطات ارزان دارند، بهعنوان پلتفرمی برای ارائه طیف گستردهای از خدمات از جمله تماس صوتی، تصویری، پرداخت آنی و… مورد استفاده قرار گیرد که یکجا به کاربران ارائه میشود. شرکتی که سرویسهای مذکور را به بیش از ۵ میلیارد کاربر بهصورت آنلاین و لحظهای ارائه میدهد بهنظر میرسد که صدها هزار کارمند باید داشته باشد اما واقعیت این است که واتساپ بهعنوان یکی از محبوبترین اپلیکیشنهای حالحاضر دنیا، توسط شرکتی ساخته و اداره میشود که تنها حدود ۵۰ مهندس در استخدام خود دارد. البته شایان ذکر است که پلتفرمهایی نظیر واتساپ و تلگرام اشتغالزایی غیرمستقیم بالایی دارند اما اشتغالزایی مستقیم آنها بهرغم ارزشآفرینی بسیار زیادشان پایین است.
گروه C: این گروه شامل کسب وکارهایی میشود که نمره مولفه اشتغال زایی آنها بالا است ولی ثروتآفرینی کمی در مقابل هزینههای انجامشده دارند. برخی از شرکتهای صنایع سنگین مانند فولاد، آلومینیوم، پتروشیمی و… به این دسته تعلق دارند که عمده تمرکز آنها بازار محلی همان کشور یا بازارهای محدود بینالمللی است و بهراحتی نمیتوانند از مزیت مقیاس پذیری بهره ببرند.
گروه D: این گروه شامل کسب وکارهایی میشود که در هر دو مولفه اشتغالزایی و ثروتآفرینی نمره کمی دارند. به عبارتی مشاغلی هستند که درآمدزایی پایینی داشته و اشتغالزایی چندانی نیز ندارند. مشاغل سنتی نظیر کشاورزی، نانواییها، رانندگان تاکسی و… به این دسته تعلق دارند.
جمع بندی
نکته بسیار اساسی که در گروه مشاغل ارزشآفرین دیده میشود، ورود جریانهای فناورانه است بهطوریکه تمامی شرکتهای متعلق به گروه A و گروه B شرکتهایی هستند که فناوری موتور حرکت آنهاست و توانستهاند با بهکارگیری فناوری در برهههای حساس گوی رقابت را از سایرین ربوده و ارزشآفرینی بالایی داشته باشند. باید توجه داشت بخش اعظم نیروهای گروه A را واحد R&D یا تحقیق و توسعه به خود اختصاص میدهد و این شرکتها دائما در حال توسعه فناوریهای خود هستند.
منبع : دنیای اقتصاد