اسداله قربان زاده – علاقه او به مجسمهسازی چیزی نبود که در حرف خلاصه شود. او مرد عمل است و در این راه دید آکادمیک دارد. دوست داشت، روزی مجسمههایی در سطح مجسمهسازان مطرح اروپایی بسازد.
این هنرمند بهتر از هر کس دیگری میدانست که باید تحصیلات دانشگاهی در این رشته داشته باشد تا از مکتب استادان صاحبنام بهرهها ببرد. با کولهباری از علاقه و پشتکار رهسپار باکو میشود؛ شهری که قدمتی طولانی در هنر دارد، موسیقی تا مجسمهسازی در این شهر تاریخی قدمتی به وسعت تاریخ دارد.
هنوز هم حس کنجکاوی برای ساختن مجسمه در وجود او موج میزند و حالا با تجربهای فراوان به زنجان آمده تا کارهای نو و بدیع انجام دهد؛ اما افسوس که هنوز در دیارش هنر او به دلیل ناآشنابودن مدیران شهری با هنر فاخر مجسمهسازی ناشناخته مانده است.
علی چراغی دانشآموخته دانشگاه هنر باکو ، درباره علاقه به مجسمه سازی این گونه می گوید: «زندگی در خانوادهای که همگی از هنر برخوردار بودند، مرا هم به این وادی کشاند. خانواده من ذاتاً هنری بودند و من نیز از بچگی به کارهای هنری علاقه نشان دادم. پدرم نجار بود و کار با ابزارآلات این حرفه را دوست داشتم. اوج علاقه من به مجسمهسازی از کارتون بچههای آلپ شروع شد. در این کارتون«لوسین» کوچک مجسمه درست میکرد و من با دیدن کارهای او کمکم علاقه را در خودم دیدم».
چراغی درباره اولین استادش اینگونه بیان می کند: «ناصر هوشمند وزیری» نخستین استاد من بوده است که در آن زمان از مؤسسان انجمن مجسمهسازان ایران در این رشته بود. او اهل همدان و بزرگ شده تهران بود و حضور در کلاسهای او بر علاقهمندی من به مجسمهسازی افزود. تصمیم گرفتم برای کسب تجربه بیشتر در دورههای مختلف و نیز دوسالانههای مجسمهسازی شرکت کنم.
این مجسمه ساز درباه علت ادامه تحصیل در باکو می افزاید: علاقه به ساخت مجسمههای به سبک آثار کلاسیک در من بیشتر بود و تصمیم داشتم برای ساختن متدهای جدید خارج از کشور هم که شده تحصیل کنم. سال ۲۰۰۸ برای شناخت جمهوری آذربایجان به این کشور یک سفر توریستی داشتم. در آنجا با دیدن سبک مجسمهسازی، معماری و قدمت دیرین آنها در این هنر تصمیم گرفتم که سراغ تحصیل در این هنر بروم؛ اما در سفر دوم به این کشور با تهیه رزومه کاری به دیدار عمر الداروف، رئیس دانشگاه هنر باکو رفتم. او با دیدن آثار و رزومه کاری من، برای ادامه تحصیل در این دانشگاه و این رشته جذاب پیشنهاد داد.
او ادامه می دهد: خانواده وقتی علاقه من را به هنر مجسمهسازی میدیدند، خیلی مشتاق بودند که برای تحصیل به جمهوری آذربایجان بروم. این را هم بگویم که من در خانوادهای هنری بزرگ شدهام و این یک دلگرمی و پشتوانه برای من بود.
چراغی درباه مدت تحصیل در باکو بیان می کند: دوره کارشناسی و ارشد را در جمهوری آذربایجان به مدت هفت سال سپری کردم و این مدت بر تجربیات و نگاه من به این هنر فاخر افزود.این هفت سال برای من دنیایی از تجربه را فراهم کرد. در این مدت با شیوههای مجسمهسازی کلاسیک آشنا شدم.
این هنرمند درباه مصائب تحصیل در باکو اظهار می کند: در ابتدا با مشکل مالی مواجه نبودم؛ اما در ادامه نوسان نرخ ارز موجب شد تا در پرداخت شهریه دغدغه داشته باشم. با توجه به توانایی مختصر که نوشتن خطهای کوفی از آیات قرآنی داشتم با نوشتن و عرضه این آثار توانستم، هزینههای خود را تأمین کنم.
او متذکر می شود: به غیر از شنبه و یکشنبه که روزهای تعطیل بود، در سایر روزها از صبح تا پاسی از شب باید دروس مختلف تئوری و عملی را دنبال میکردیم. حتی در روزهای تحصیل نیز این فرصت فراهم بود تا دانشجو کارهای خود را پیش ببرد.
چراغی درباره انتخاب دانشجو در این رشته یادآور می شود: استادان دانشگاه بر مبنای استعداد شخصی افراد که در دوره کارشناسی شناخت داشتند، دانشجو را برای مقطع ارشد انتخاب میکردند؛ البته این شرط لازم بود نه کافی. بعد از آن باید در مقطع ارشد آموزشهای لازم را طی میکرد که مسیر سخت و دشواری بود.
این مدرس دانشگاه درباه قدمت مجسمه سازی در باکو می گوید: این رشته همچون موسیقی این کشور که قدمت طولانی دارد نیز باسابقه است و این موضوع را در آثار تاریخی و منابع کهن این کشور شاهد هستیم. این رشته برخلاف ایران که تا مقطع کارشناسی است، در باکو از جایگاه بالایی برخوردار است و استادان صاحبنام اصول و شیوههای مختلف مجسمهسازی را آموزش میدهند، طوری که مدرک تحصیلی این دانشگاه از ارزش علمی بالایی در کل دنیا برخوردار است.
چر اغی در پاسخ به سوالی درباره تدریس در دانشگاه محل تحصیل اظهار می کند: بعد از خاتمه مقطع ارشد استادانم این پیشنهاد را به من دادند. آنان به کار من ایمان داشتند و میدانستند که به چه سطحی از کار دست پیدا کردهام. قبول این پیشنهاد برای من به خاطر خانواده در زنجان و اینکه دوست داشتم در شهر خودم و کنار مادرم باشم، مقدور نبود. باید در ابتدا اقامت جمهوری آذربایجان را اخذ میکردم؛ ولی بهدلیل اینکه دلبستگی به خانواده داشتم، راه زنجان را در پیش گرفتم.
او درباره تغییر در آثار بعد از سال های متمادی کار در این عرصه بیان می کند: احساس میکنم در کارهایم به آن سطحی رسیدهام که بینیازی حس میکنم. دوست دارم کارهایی را قبول کنم که در بیرون مخاطب داشته باشد. اصولاً دنبال کارها و ایدههایی هستم که بتوانم از طریق آن با مخاطبانم ارتباط برقرار کنم. بیشتر دنبال طراحی تندیسهای چهرههای فاخر علمی، فرهنگی، هنری و ملی بودم که تحصیل در آنجا باعث شد به تجربه کافی دست پیدا کنم.